خداحافظ مدرسه(سال چهارم دبستان)
خاطرات سفر
اجرای ویالون
یه بغض نجیب راه گلوم رو بسته وقتی به خاطراتت پیوند می خورم ؛ قطره های اشک پشت پلکام جمع میشه تا سبکم کنه... عزیز دلم سلامم م م م م بالاخره بعد از یک غیبت طولانی برگشتم راستی عکسای اجرای دوم موسیقی هم اماده شد گروه نوازی ویالون با نازنین جون تک نواز...
نویسنده :
مامانی
21:56
آغازسال 1393
دعای هر روز و هر سالم برای تو چه زیباست لحظاتی که در کنار تو آغاز شود روزگارت بر مراد روزهایت شاد شاد آسمانت بی غبار سهم چشمانت بهار قلبت از هر غصه دور بزم عشقت پر سرور بخت و تقدیرت قشنگ عمر شیرینت بلند .سرنوشتت تابناک جسم و روحت پاک پاک پسرم امسال چون بطور موقت خونه مامان برزگ هستیم تا خونمون ساخته بشه برای همین نتونستم هفت سین بچینم امید و هفت سین مامان بزرگ امید و هفت سین مادرجون &n...
نویسنده :
مامانی
15:50
سه تا 6 سالگی
کلاس آمادگی مهد سحر ناز پیش دبستانی 1 مهد کودک سحر ناز بازدید از آتش نشانی روز آتش نشان پیش دبستانی 2 مهد سحر ناز روز جهانی کودک مهد سحر ناز مراسم محرم مهد کودک سحر ناز اینم عکسای پایان دوره هر سالت تو مهد پایان دوره آمادگی پایان دوره پیش دبستانی 1 پایان دوره پیش دبستانی 2 ...
نویسنده :
مامانی
19:25
تولد تا سه سالگی
روروک سواری امید جون هیچ وقت دلت رو به روزگار نسپار که دریای نا امیدی است دلت رو به خدا بسپار که دریای امیده دلت همیشه پر امید اولین سه چرخه ای که داشتی استخر توپ امید جون عاشق برف بازی بودی و اصلا احساس سرما نمی کردی استخر آبی که بابا جمشید برات خرید عزیزم قدر آدمهایی که دوستت دارند رو بیشتر که از چیزایی که دوستشون داری بدون...
نویسنده :
مامانی
19:23
یاد ایام1
چقدر برات قصه بگم چقدر ببوسمت نوازشت کنم موهات را نفس بکشم تا خوابت ببرد؟ چقدر نگاهت کنم … نگاهت کنم تا.... خوابم ببرد؟ یکی از مسافرتای امید جون سفر حج سال 86 بود پسرم : تو اون زمان 4 سالت بود و الان که راجع بهش صحبت میکنیم چیز زیادی به خاطر نمیاری مسجد حضرت پیامبر و قبرستان بقیع در مدینه ...
نویسنده :
مامانی
19:22
یاد ایام 3
در گذر گاه زمان خیمه شب بازی دهر با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد عشقها می میرند رنگها رنگ دگر می گیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده بجا می ماند این عکسا مال دوره آمادگی تو مهد سحر نازه چقدر زود داری بزرگ میشی ومن ............. ...
نویسنده :
مامانی
19:21
پیشواز سال 1393
سال نومی شود .زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما… کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟… زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار وپیشاپیش سال 1393 مبارک… امید جون و نوروز سالهای قبل روز جمعه که برای خرید ماهی قرمز رفته بودیم ما رو مجبور کردی برات لاک پشت بگیریم بعدشم که اومدیم خونه براش شمع روشن کردی چهارشنبه سوری چهارشنبه...
نویسنده :
مامانی
8:49